اختلال نقص توجه-بیش فعالی
در سال های اخیر توجه ویژه ای به اختلال نقص توجه-بیش فعالی به لحاظ بالینی ،علمی و اجتماعی شده است. هر چند بیش از صد سال از توصیف این اختلال گذشته و در طول زمان با اسامی و عناوین مختلفی از آن یاد شده است.
قدیمی ترین توصیفی که از این اختلال وجود دارد از پزشک عصب شناس آلمانی به نام هنریک هافمن در میانه سال ١٨٤٥ است. نوشته های فکاهی او ،رفتارهای عجیب و غریب کودکی به نام فیل را توصیف می کند که هنگام غذا خوردن، نمی نشست و دائم وول می خورد و صندلی اش را به عقب و جلو تکان می داد..
شکسپیر نیز به نارسایی توجه به عنوان یکی از خصوصیات نمایش نامه ای هنری هشتم اشاره داشت.
در ادبیات توصیفی کودکان دارای اختلال بیش فعالی – نقص توجه، به نام برخی از افراد معروف بر می خوریم که نویسندگانش ادعا کرده اند، دارای این اختلال بوده اند مثل سقراط ، ناپلئون بناپارت ، نیوتن ، الکساندر گراهام بل ، بتهوون ، داوینچی ، گالیله و…
در اوایل قرن بیستم و با اجباری شدن آموزش و تحصیل، رفتار کنترل شده در موقعیت های گروهی ضرورت یافت. شرایطی که توجه ها را معطوف به کودکان مبتلا به این اختلال ساخت.
اختلال بیش فعالی نقص توجه ،در ابتدا توسط پزشک انگلیسی به نام جورج استیل در سال ۱۹۰۲ به عنوان فقدان توجه و پرتحرکی با منشاء زیست شناختی توصیف شد و آن را کاستی در کنترل اخلاقی می دانست .
به دنبال شيوع التهاب مغزی در سال ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ و اندکی پس از جنگ جهانی اول، مانند مشکلات رفتاری در بازماندگان جنگ مشاهده شد که تعدادی از کودکان مبتلا به این بیماری که زنده می مانند، رفتارهایی مشابه رفتار کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی – نقص توجه را بروز می دهند.
بنابراین چندان عجیب نیست که در ابتدا اینگونه تصور می شد که این اختلال ناشی از بدکاری و یا آسیب مغز است.اما به تدریج در اوایل دهه ۱۹۶۰ اصطلاح آسیب جزئی مغز منسوخ شد و به جای آن بیش فعالی این کودکان بیشتر مد نظر قرار گرفت.
در اواخر دهه ۱۹۶۰ این اختلال در دومین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی با عنوان “اختلال واکنش بیش فعالی” کودکی مطرح شد که با ویژگی هایی مثل بیش فعالی، بی قراری ، حواس پرتی و دامنه محدود توجه توصیف می شد .
اما در دهه ۱۹۸۰ پژوهشگران آمریکای شمالی این مسأله را که اصلی ترین نشانه این اختلال بیش فعالی است، زیر سؤال بردند و به جای آن عدم توجه را به عنوان اصلی ترین نشانه مطرح کردند .
پس از آن در سال ۱۹۸۰ در سومین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای اشاره به مشکلات این کودکان، اختلال نارسایی توجه بدون بیش فعالی مطرح شد. یعنی نقص توجه همراه بیش فعالی و نقص توجه بدون بیش فعالی .
افزایش بیش از حد پژوهش ها در خصوص مشکلات این کودکان باعث شد تا در چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی نام این بیماری به اختلال بیش فعالی – نقص توجه تغییر یافت و با سه نشانه اصلی کمبود توجه، بیش فعالی و تکانشگری تعریف شد.
نهایتا در ویرایش پنجم این اختلال جزء اختلال های عصبی رشدی قرار گرفت و بر خلاف ویرایش چهارم معیار سنی برای حضور نقصه ای مرتبط از ۷ سالگی به ۱۲ سالگی تغییر یافت و وجود اختلال در بزرگسالی نیز مورد توجه قرار گرفت.
این اختلال یکی از متداول ترین اختلال های دوران کودکی ست که میزان مراجعه به مراکز درمانی به این علت از تمامی اختلال های دیگر بیشتر است .
اگر چه در سال های گذشته این باور غلط وجود داشته که این اختلال در سال های بعد از نوجوانی بهبود می یابد، ولی امروزه این واقعیت آشکار شده است که این اختلال در بیش از ٦٠ درصد موارد تا دوران نوجوانی و بزرگسالی ادامه خواهد یافت .
این اختلال نقایص قابل توجهی در زندگی روزمره ایجاد می کند و علاوه بر علایم اصلی خود (پرتحرکی، تکانشگری و نارسایی توجه) ، نقایصی در حوزه های تحصیلی، بین فردی و اجتماعی نیز ایجاد می کند. همچنین این افراد از نظر بروز رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در ریسک بالاتری قرار دارند .
این اختلال در سال های اخیر شیوع بیشتری یافته است؛ بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که کاهش تحرک کودکان و یا محدودیت های مکانی برای فعالیت های طبیعی کودک و بازی های کامپیوتری و تخلیه مجازی هیجانات به افزایش شیوع این عارضه کمک کرده است.
این عارضه نه فقط بخاطر فعالیت زیاد و دردسرهای ناشی از آن، بلکه به سبب اختلال توجه و تمرکز که در دل این عارضه نهفته است اهمیت پیدا کرده است.
کودک مبتلا نمی تواند تمرکز خود را حفظ کند و به همین دلیل با وجود ضریب هوشی مناسب و گاه بالا ،یادگیری خوبی انجام نمی گیرد و در نهایت کود ملامت شده با سرخوردگی و کاهش عزت نفس روبرو می شود درس را نمی فهمد، اضطراب پیدا می کند و در نهایت به شکست تحصیلی میرسد.
بدون نظر