اختلال های افسردگی

اختلال افسردگی

متخصصان سلامت روانی ،دو نوع جدی اختلال افسردگی را متمایز می کنند:
  • اختلال افسردگی اساسی:دوره های نشانه های افسردگی حاد، اما کوتاه مدت را شامل می شود.
  •  اختلال افسرده خویی (دیس تایمیا) : با افسردگی مزمن اما نه چندان شدید ( نشانه ها نشانه های افسردگی اساسی است ).

متخصص بالینی در صورتی تشخیص اختلال افسرده خویی می دهد که این نشانه های افسردگی ملایم حداقل ۲ سال در بزرگسالان و یک سال یا قدری بیشتر در کودکان ادامه یافته باشند.

افسردگی اساسی(ماژور) نه نشانه دارد که حداقل پنج نشانۀ آن باید دو هفته ادامه یافته باشد :

  1. خلق افسرده در بیشتر اوقات روز.
  2. بی علاقه شدن به اکثر کارها و لذت نبردن از اکثر کارها.
  3. لاغر شدن یا چاق شدن چشمگیر و بی اشتهایی یا پرخوری چشمگیر.
  4. مشکل خواب یا پرخوابی.
  5. تهییج یا کندی روانی حرکتی.
  6. خستگی یا بی حالی.
  7. احساس گناه و احساس بی ارزشی شدید و عجیب.
  8. اشکال در تفکر، تمرکز و تصمیم گیری.
  9. مدام فکر کردن به مرگ و خودکشی.

تشخیص اختلال دیس تایمی وقتی داده می شود که دوره افسردگی ماژور وجود نداشته باشد در دوره 2 ساله افسردگی هم نباید مدت عادی بودن خلق بیشتر از ۲ ماه باشد. در اختلال دیس تایمی دو یا چند مورد از این شش نشانه باید وجود داشته باشد:

  1. کم اشتهایی یا پرخوری.
  2. مشکلات خواب.
  3. بی حال بودن یا خستگی.
  4. عزت نفس کم.
  5. کم شدن تمرکز.
  6. مشکل بودن تصمیم گیری و احساس ناامیدی.
میزان شیوع و روند اختلال افسردگی اساسی

اختلال افسردگی اساسی، اختلال روانی نسبتاً شایعی است. از هر 100 نفر، تقریباً ۱۳ مرد و ۲۱ زن در مقطعی از زندگی خود به این اختلال مبتلا می شوند . در بین بزرگسالان بالای ۶۵ سال میزان شیوع ۱ تا ۳ درصد برآورد شده است، اما ۱۵ تا ۲۵ درصد افراد سالخورده ای که در جامعه زندگی می کنند به نشانه های مهم افسردگی دچار هستند.

آنهایی که به میزان بالاتری به افسردگی مبتلا هستند معمولاً مسن ترند (بالای ۷۵ سال) و در مراکز مراقبت از بیماران حاد یا مزمن به سر می برند و به احتمال زیاد وقتی که جوانـ تـر بـودند، افسردگی داشته اند.

ظاهر شدن نشانه های افسردگی اساسی در افراد سالخورده با نشانه های بزرگسالان جوانتر تفاوت دارد. در افراد سالخورده نشانه های تنی آشکارترند. از این گذشته افراد سالخورده کمتر می گویند که دستخوش پریشانی روانی هستند. پژوهشگران بعد از بررسی روند اختلال افسردگی اساسی به این نتیجه رسیده اند که افسردگی اختلال ناهمگنی است که روندهای متعددی دارد .تقریباً ۴۰ درصد افرادی که یک دوره افسردگی اساسی داشته اند، هرگز دورۀ دیگری نداشته اند. بدین معنی که تقریباً ۶۰ درصد دوره دوم خواهند داشت.

از بین آنهایی که دو دوره را تجربه کرده اند، ۷۰ درصد دورۀ سوم خواهند داشت و از بین آنهایی که سه دوره شته اند ۹۰ درصد دوره چهارم خواهند داشت.

اگرچه اکثر آدم ها دچار افسردگی ماژور نمی شوند ولی گاهی غصه دار می شوند. مردم در این دنیای پر از فشار روانی معمولاً برای اشاره به غم و غصه های موقت و عادی خویش یا برای اشاره به آزردگی هایشان از اصطلاح افسردگی استفاده می کنند.

مثلاً شما ممکن است در فلان کلاس عملکرد خوبی نداشته باشید یا اوضاع بر وفق مرادتان پیش نرود. در چنین مواقعی حالتان گرفته می شود و می گویید افسرده اید اما این افسردگی ها معمولاً  طول نم یکشند . غم و اندوه شما پس از چند ساعت چند روز یا چند هفته تمام می شود و بالاخره با مشکلاتتان کنار می آیید.

با این حال افسردگی چنان شایع است که عده ای نام آن را «سرماخوردگی» اختلالات روانی گذاشته اند. جالب است که بدانید سالانه بیش از ۲۵۰,۰۰۰ نفر بابت این اختلال بستری می شوند. از دانشجو و استاد دانشگاه گرفته تا مدیران اجرایی شرکتها و کارگران هیچیک در برابر افسردگی مصون نیستند.

حتی اف. اسکات فیتز جرالد، ارنست همینگوی، ویرجينا ولف، آبراهام لینکلن و وینستون چرچیل هم از افسردگی بی نصیب نمانده اند. ارنست همینگوی پس از سالها افسردگی بالاخره خودکشی می کند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *